s-4
| طی سالهای اخیر، بیش از دو دوجین سیاره در مدار اطراف ستارهها کشف شدهاند. |
s-5
| لیکن ستارهشناسان هرگز این سیارهها را واقعاً ندیده بودند و فقط از طریق شواهد، لرزشها و اثراتی که آنان بر اجرام اطراف خود میگذاشتند، موفق به ثبت این سیارات شده بودند. |
s-6
| چنین تصور میشد که این لرزش به علت جاذبه سیارهای در مدار بوده است. |
s-7
| در آخرین تحقیق به عمل آمده نیز ستارهشناسان هنوز واقعاً موفق به رویت مستقیم سیاره نشدهاند، بلکه درخشش ستارهای را دیدهاند که به اعتقاد آنها توسط یک سیاره منعکس شده است. |
s-8
| بنا بر این گزارش، درخشش کورکننده این سیاره، دیدن آن را نامحتمل میکند. |
s-9
| چنانچه این پژوهشگران درست حدس زده باشند، یافتههای آنها میتواند برای تشخیص حجم و ضخامت دقیق سیاره مزبور مورد استفاده قرار گیرد. |
s-10
| مشروح این گزارش در شماره اخیر مجله نیچر به چاپ رسیده است. |
s-11
| دمشق، واحد مرکزی خبر |
s-12
| مصرف مداوم موز میتواند به مشکلات دستگاه گوارش و برطرف کردن نفخ معده پایان دهد. |
s-13
| به گزارش واحد مرکزی خبر از دمشق، روزنامه تشرین نوشت: تحقیقات پزشکی نشان داده است اعتقادات شایع درباره کالری زیاد موجود در میوه موز و نقش این میوه در احساس سیری، بیاساس است. |
s-14
| این روزنامه مینویسد، هر یکصد گرم موز ۱۰۲ کالری یعنی ۲۰ کالری بیشتر از یک استکان ماست انرژی به بدن میدهد و در عوض موز میتواند بسیاری از مشکلات گوارشی را مانند نفخ معده درمان کند. |
s-15
| بیماران مبتلا به آسم باید از بالشهای پر استفاده کنند. |
s-16
| تهران - واحد مرکزی خبر |
s-17
| استفاده از بالشهای پر برای بیماران مبتلا به آسم، مناسبتر از بالشهای ساختهشده از الیاف مصنوعی است. |
s-18
| به گزارش اینترنت از لندن، پژوهشگران یکی از بیمارستانهای منچستر میگویند: مواد حساسیتزای موجود در الیاف مصنوعی حدود ۷ تا ۸ برابر مواد حساسیتزای پر است. |
s-19
| پژوهشگران با بررسی و مقایسه ۱۴ نوع مختلف از بالشهای محتوی الیاف مصنوعی و پر به این نتیجه رسیدهاند که پوشش بسیار منسجم اطراف بالشهای پر که برای جلوگیری از خارج شدن پرها استفاده میشود، از خروج مواد حساسیتزا از درون این بالشها نیز جلوگیری میکند. |
s-20
| به گفته پژوهشگران، نیمی از موارد جدید بیماری آسم احتمالا بر اثر استفاده از بالشهای محتوی الیاف مصنوعی ایجاد شده است. |
s-21
| مسعود شجاعی طباطبایی |
s-22
| دنیای آدولف بورن دنیای اتفاقات رویایی است. |
s-23
| برای این که بتوانیم آثار زیبای این هنرمند را درک کنیم و از آنها لذت ببریم، باید ذهن خود را پذیرای چیزهای غیرعادی و شیوههای نامالوف کنیم. |
s-24
| بورن هنرمندی است که دنیای واقعیت را با تخیل و رویا پیوند میزند. |
s-25
| نقشهای خاص او، تأثیری از شکلهای قدیمی، سنتی و واکنشی به این پدیدهها است. |
s-26
| آدولف بورن، طراح، کاریکاتوریست، تصویرساز و نقاش در ۱۹۳۰ در شهر بودجویس از جمهوری چک به دنیا آمد. |
s-27
| در اولین سالهای زندگیاش به دلیل وضعیت اقتصادی مجبور به ترک خانوادهاش شد. |
s-28
| پدرش کارگر راهآهن بود و تأمین معاش زندگی برایش سخت. |
s-29
| بورن به اتفاق یکی از اقوامش به شهر پراگ مهاجرت کرد. |
s-30
| در ۱۹۴۹ به تحصیل در رشته هنرهای زیبا در دانشگاه چارلز پراگ مشغول شد. |
s-31
| آثار بورن از این سال بتدریج در نشریات متعددی در کشورش به چاپ میرسد و در ۱۹۷۴ از او به عنوان «بهترین کاریکاتوریست سال چک» نام میبرند. |
s-32
| از بورن به عنوان حاکم قلمرو طنز سیاه یاد میکنند. |
s-33
| شاید این شهرت به خاطر سری کارهای مشهورش باشد که با عنوان بورونوگرافی (تلفیقی طنزآمیز از اسم و شیوه کارش ) که با تکنیک گراوور انجام میشد. |
s-34
| تکنیک سخت گراوور برای بورن دنیای خاصی را به وجود آورد تا در آن اتفاقات تاریخی، شخصیتهای ادبی و قهرمانان افسانهای به گونهای دیگر ظهور کنند. |
s-35
| آدولف بورن در عین حال نویسنده و انیماتور نیز هست و برای برنامه تلویزیونی «شببهخیر بچهها» برنامه میسازد. |
s-36
| تصویرسازی بیش از ۲۳۰ جلد کتاب و تعداد بیشماری طراحی روی جلد نشاندهنده فعالیت مستمر و غریب بورن دارد. |
s-37
| بورن در آثارش سنتها و دستاوردهای نقاشی را برای خلق آثاری بدیع و نو دستمایه کارش قرار میدهد و چیزهایی را به تصویر میکشد که تنها در حیطه تخیل او جاری است. |
s-38
| بازنمایی تخیلی و در بعضی مواقع دهشتناک بورن، از نیات شیطانی آدمها خبر میدهد و شرارتهای انسانی در قالب نمادها خود را نشان میدهند. |
s-39
| در دنیای بورن همه چیز میتواند اتفاق بیفتد: آدمها و حیوانات میتوانند پرواز کنند؛ حیوانات تبدیل به انسان میشوند یا برعکس؛ شیاطین به صورتی نیمهانسان و نیمهحیوان دیده میشوند؛ و کابوسهایی با شیوهای منحصر به فرد و تأثیربرانگیز شکل میگیرند. |
s-40
| گرچه نگاه بورن بیشتر متوجه فضایی سیاه است، روش کار او، حال و هوای شخصیتها و فرمهایش حسی از طنز در دل خود دارند. |
s-41
| مایه رنگهای گرم و در برخی موارد درخشان، با دفرماسیون و تغییر شکلهای فانتزی چهره ترسناک آثار او را تلطیف میکند و روحی شاد در دل این طرحها میدمد. |
s-42
| انسانها و حیوانات بورن گرچه از واقعیات تأثیر میگیرند، خصوصیات خاص خود را دارند و در نگاهی کلی همه از یک جنساند . |
s-43
| بورن خوب توانسته بین اجزای کارش پیوند بزند و دنیایی را بیافریند که کاملا گویای ذهنیت اوست . |
s-44
| شاید او از معدود هنرمندانی است که موفق شده است که به ترسها، اوهام و کابوسهای آدمها شکلی ملموس و در عین حال دلنشین بدهد. |
s-45
| بورن هیچگاه ادعا نداشته است که خالق سبکی خاص در حیطه تصویرسازی و کاریکاتور است. |
s-46
| بلکه همیشه آماده بوده که روشهای خود را به شکل جسورانهای تغییر دهد و به همین خاطر در بین آثار او تنوع بیشماری را شاهدیم : از تصویرسازیهای ساده و دلنشین برای بچهها گرفته تا تصاویری تلخ، مرموز و پیچیده برای بزرگسالها. |
s-47
| بورن همیشه به دنبال این است که تا کجا میتواند ایدههای تخیلیاش را تبدیل به تصویر کند و ظاهرا هیچگاه مانع و محدودیتی هم برای ارائه این ایدهها وجود نداشته است. |
s-48
| بورن هرگاه احساس کند دنیای کاریکاتور جوابگوی او نیست، به نقاشی پناه میبرد و هنگامی که میخواهد موجوداتش را به گونهای زندهتر حس کند، به عنوان انیماتور به کار مشغول میشود. |
s-49
| حتی وقتی دنیای تصویر نیز نمیتواند جوابگوی ذهن سرشار از ذوق، خلاقیت و نوآوریاش باشد، به نوشتن روی میآورد. |
s-50
| اما در حیطه تکنیک و طراحی باید گفت بورن یکی از اساتید برجسته دنیای تجسمی در عصر معاصر است. |
s-51
| قدرت خیرهکننده طراحی و مهارت فنی او، حتی در کارهای بسیار سادهاش بخوبی ملموس است. |
s-52
| بورن به دنبال این است که چیزی را بسازد که قبلا وجود نداشته است. |
s-53
| به همین دلیل، هیچگاه به دنبال نسخهبرداری از چیزهای واقعی نمیرود. |
s-54
| او به دنبال دنیایی ماندنیتر در زندگی تکراری آدمهاست . |
s-55
| نکته مهم در آثار بورن، نوعی حس بومی در کارهای اوست . |
s-56
| او خوب توانسته است در عین توجه به سنتهای رایج در فضای زندگیاش ، سبکی بیافریند که در کانون توجه جهان معاصر قرار بگیرد. |
s-57
| فیلمنامه کوتاه وسوسه نسرین صالحی |
s-58
| احمد زیر پتو خوابیده است. |
s-59
| صدای مادر به گوش میرسد. |
s-60
| مادر: احمد! احمد! دیرت شد. |
s-61
| مادر! پا شو! |
s-62
| احمد زیر پتو غلت میزند. |
s-63
| مادر: احمد پا شو، مدرسهات دیر شد. |
s-64
| احمد با بیمیلی پتو را از سر برمیدارد، چشم باز میکند، آفتاب را در اتاق پهنشده میبیند. |
s-65
| در حالی که کش و قوسی به بدن میدهد، به ساعت دیواری نگاه میکند و از جا کنده میشود. |
s-66
| راست مینشیند. |
s-67
| احمد: چرا زودتر بیدارم نکردی؟ |
s-68
| مدرسهم دیر شد، وای! |
s-69
| مادر: [پتو را برمیدارد] نترس دیرت نشده مادر، میرسی. |
s-70
| احمد به عجله بلند میشود و بفهمینفهمی غر میزند. |
s-71
| احمد: هنوز دیرم نشده [به ساعت اشاره میکند، نیم ساعت مانده به زنگ] ولی تا بیام دست و رومو بشورم و صبحونه بخورم دیرم شده، خب! |
s-72
| به طرف دستشویی میرود. |
s-73
| مادر [متبسم و در حالی که لحاف را جمع میکند]، آدم روزه که صبحونه نمیخوره. |
s-74
| احمد میماند و روی برمیگرداند. |
s-75
| احمد: ا… آره - یادم رفته بود ها. |
s-76
| پس امشب میتونم بگم قبول باشه. |
s-77
| آره. |
s-78
| [راه میافتد] میبینم دلم داره یه جوری میشه. |
s-79
| [و وارد دستشویی میشود] مادر شمد را روی لحاف میکشد، و پیش خود میخندد. |
s-80
| به مریم، دخترکی که کلاس آمادگی میرود و روی تخت در حیاط نشسته است و آرامآرام لقمه را میجود، مینگرد. |
s-81
| - تصویر احمد در آینه دستشویی در حالی که صورت میشوید. |
s-82
| با دیدن خود در آینه زبانش را در میآورد و به آن نگاه میکند. |
s-83
| مادر کنار مریم نشسته است. |
s-84
| احمد کفش و لباس پوشیده، آماده رفتن، کیف به دست وارد حیاط میشود. |
s-85
| مادر چای میریزد. |
s-86
| احمد نزدیک به تخت میایستد. |
s-87
| احمد: دلم داره یه جوری میشه. |
s-88
| مادر: چه جوری میشه؟ به مریم بگیر. |
s-89
| [مریم چای را میگیرد.] |
s-90
| چه میدونم. |
s-91
| مریم [مثل آدمبزرگها]: حتما دلت درد میکند. |
s-92
| مادر: نه، مال روزهست . |
s-93
| احمد که حال نزدیک مریم ایستاده، خم میشود به طرف او. |
s-94
| احمد: مریم ببین. |
s-95
| زبونمو ببین. |
s-96
| ا… [زبان در میآورد] روزه هستم. |
s-97
| مادر که برای مریم نان لقمه میکند، او را از این کار منع میکند. |
s-98
| مادر: احمد…! |
s-99
| مریم نخودی میخندد و دندانهای کرمخورده - اما نازش - نمایان میشود. |
s-100
| احمد به دو میدود. |
s-101
| مادر دویدنش را نگاه میکند و ناگهان بلند میشود. |
s-102
| مادر: احمد… یه دقیقه صبر کن. |
s-103
| احمد دم در حیاط در حالی که در را تا نیمه باز کرده، میایستد. |