#misspelt corrected آ!دبم آمدیم آر آن آرزاض آرژانتین آمد! م آمدیم أ!لبرزا آمیرزا أب آب أبد آید أخر آخر أداب آداب أدم آدم أسانى آسانی أشلنى آشتی أمار آمار أمد آمد أمد. آمده أمدذ آمدند أمده آمده أمو زش آموزش أموزش آموزش أميررا آمیرزا أن آن أنها آنها أورد آورد أورده آورده ئا تا ئبار تجار ئخث تخت ئعداد تعداد ئفرپط تقریباً ئمالهاى کتابهای ئمداد تعداد ئو تو ئوانند توانند ئوللاى تولیدی ا د ا ز اندازه ا لم ایم ابالا ایتالیا ابس آبش ابلى این ابم ایم ابن این اثزار افزار احازه اجازه اخار اخبار اخوورها آخوندها اد اند ادات انداخت ادم آدم ار آن ار از ارزب ارزید ارين ازین اس اش اس!ثاده استفاده استخرا استخراج استخرابم استخراج استناده استفاده اسدكاده استفاده اسصس اسمش اسلثاده استفاده اسنئاده استفاده اشخرابم استخراج اص است اعان اعیان افا آقا اكر اگر ال!ته البته الا اهل الاد الان الاق اتاق الب این البئ این البن این الت است التخالي انتخاب الث! اش الخاب انتخاب الداحند انداختند الدوحته اندوخته الراد افراد الز!ار افزار السب اسب السم اسم العام انجام الماق اتفاق المح!لثاده استفاده المحا اساس المه گذاشته الن این الهن این ام شام امبررا آمیرزا امثان امکان امد آمد املررا آمیرزا اموزش آموزش اميررا آمیرزا اميرزا آمیرزا ان آن انا! اتاق انارخاله انبارخانه اناق اتاق انتخالي انتخابي انداحلذ انداختند انرادى افرادی انكشت انگشت او این اور است اولب! اولین اووالله اسدلله ايبن اين اير این ايست است اپن این ب ا جدا ب! بعد ب! یک ب!د بعد ب!ود بشود بابالئان باباشان بادنان یادتان باز ار بازار باعحه باغچه باف!ند باشند بامث باعث باور باشد ببنبم ببینیم ببه بچه بحوابانندس بخوابانندش بد یاد بذ بند برأ!ها برای برا! براش برا!هما برای برابئر برایش بردذ بردند برر! بزرگ برركار بزرگان برركي بزرگی برساووس برسانندش برلمي برنمی برنح برنج بروبي برویي بزرف بزرگ بزلند بزنند بساطثلى بساطش بش بیش بعل بغل بكوبم بگویم بكولبم بگویم بكومكوها بگومگوها بكي یکی بل بیل بلأسند باشند بلويس بنویس بم نما* نماییم بم! ی بنويهـمذ بنویسد بهسا! بهشان بهملى بهش بودد بودند بودذ بودند بودف بودند بودلد بودند بودور بودند بيالكر بیانگر بيث! بیش بپه بچه ت گشت تا! تا تاشا! تابستان تحداد تعداد تحصيحت تحصیلات تد! تعیین تدس قدس ترت تربت تغصصى تخصصی تمداد تعداد تن! تنگ تو! توی تو!ما توی تواژ تیراژ تولألم توانیم ث! كص شکمی ث!ت پشت ث!لى اژ تیراژ ثاهى گاهی ثاهي گاهی ثدم قدم ثذ گند ثرار قرار ثرداند گرداند ثرع شرع ثرفت گرفت ثرفته گرفته ثريسا!؟ پریشان ثلم قلم ثلى گلی ثه چه ثوت قوت ثوى توی جار چار جرر! جوری جص جفت جعت جفت ح!مم چشم حا! خاک حا، صه خلاصه حاروخ چاروخ حاله خانه حام خام حان جان حانواده خانواده حاى جای حب ه چیده حب!ى چینی حبر خبر حثممي چشمی حدد خندد حذا! چندان حر! حرف حر! خرت حرا چرا حراف جرأت حردا خبردار حرو جزو حط خط حط ط د خیابان حف حیف حلهاس حلهای حلوى جلوی حلي خیلی حم!د حمید حمده حمیده حمط حفظ حمموص خصوص حمه چه حه چه حوا! خواب حواستند خواستند حوب خوب حودل! خودش حور جور حورت خورت حوش خوش حون چون حي چي خاله خانه خبر!ب خبری خر خوب خررده خورده خصوص!هات خصوصیات خنلى خندق خوا! خواهد خوامد خواهد خواننن خواندن خواهثد خواهند خودسا! خودشان خودلث! خودش خوسمان خودشان خويثى خویش د U لم! نداشت دا! داشت دات داشت داث داشت دادد دادند دادرو دادند دارلد دارند داروعه داروغه داس! داشت داس!تد داشتند داست داشت داسث داشت داسلند داشتند داشث داشت دال! داشت دانلى دانید دب ر دیدن دبدد دیدند دبكر دیگر دبوان دیوان دت دست دتلى دقیق دثرو دقیق دثمركات نشریات دثه الله دححلر دختر دحنر دختر دخلز دختر دد دل درأمد درآمد درخثمنده درخشنده دردي دزدي درر! دور درسف درست درلدور درین دور درما! درمان دستثاه دستگاه دسث دست دسس!د دبستان دشار دبستان دلتر دیگر دلثا دنیا دلثى دلش دلست دست دلشا دست دلكر دیكر دلكر دیگر دلكران دیگران دلهكر دیگر دم قدم دنلال دنبال دهع دهیم دوراد دوران دوسنى دوستی دونال! ان دوتاشان دي!لم دیپلم ديبهر دیگر ديست دست ديكر دیگر ديم ندیم دپپرسئاد دبیرستان ر! زن ر!اطت رفاقت رأ را رإي!ده زاییده رئدكى زندگی را هي راهي راب هد را بدهد راص ا را صدا رامط پى راهنمایی رامنما! راهنمایی راهماي راهنمایی رب رسید ربادى زیادی ربم! ربط رت! اى رقبای رخث رخت رد زد ردذ زدند رده زده رر زن رس! زنش رشد رسید رفث رفت رل! رفت رلاد زیاد رلالي زبانی رلدكي زندگی رماله زمانه رمانه زمانه رمم!لى رسید رن زن رنع رفع رنكينى رنگینی رور روز روركار روزگار روزكار روزگار روزكلى روزگار رولرللسى رودربایستی ريادى زیادی زدكي زندگی زرلمحا زرین زف كئى زندگی زنثى زنش زود! زودی زياد! زیادی س یکی س! سگ س! ت نشست س!تثاه دستگاه سا! شان سارمالهاى سازمانهای ساعر شاعر سالره سفره سام شام سان شان ساه شاه سث بیست سث! پیش سثسثم سیستم سخ! سخن سده شده سرأميرزا سرآمیرزا سرس سرش سرللى شیرین سروع شروع سز!ب سبزی سس سعی سكابت شکایت سلرد سپرد سلى شش سما شما سماب بشقاب سمارس سفارش سمع شمع سن! سنگ سه به سه پسه سهر شهر سهرنسي شهرنشینی سول جدول سوهرس شوهرش شاد شان شالأ شاید شالس شانس شر سیر شرر بیشتر شغصى شخصی شلاسايى شناسایی شمام تمام شوند بشوند ص می ص ا صدا ص ارت صدارت صح صبح صلح صبح صلع صبح صهدپه مهدیه ط رى پدری طاقپه طاقچه طرثى طرفی طلام سلام طه بله طو طور ظاست نداشت ع!داركي عبدالزکی عاسي عباسی عباس عباسی عباسيا عباسي عذ ا! عذاب عراد تهران عرلضه عریضه عروب غروب عريحه عریضه علا حال عن عین عناو! عناوین عهارئئلا عبارتند عهارتى عبارتی عواد عنوان ف شد ف ه شده فالحپه قالیچه فالي کتاب فبول قبول فديبم قدیم فران فراق فرس فرش فرل!نادور فرستادند فصه قصه فل! فلک فمط فقط فمه قصه في بنا في کتب في رلم بگذریم قبلى قنبلى قران قرآن ك! کنند ك! ى کسی ك! ي کسی كئمب کشید كارلالن کاربر سن كارلران کاربران كارير!ه کاربران كارپر کاربر كاطمه کاسه كاف کاغذ كال سال كالئه کاشته كالشا کاسب كام!وتر کامپیوتر كاهى گاهی كاهي گاهی كبا کجا كت گفت كتالهاى کتابهای كتالي کتاب كذاس! گذاشت كذاشتى گذاشتی كذراول م گذراندم كذشته گذشته كر گر كرحه گرچه كرد کردیم كرد گرد كرد! كردن كرد! کردن كرداندد گرداندند كردثار کردگار كردد كردند كردذ كردند كردلد کردند كردور کردند كرسله گرسنه كرف گرگ كرفت گرفت كرم گرم كره گره كرون گرفتند كروههاى گروههای كسث پشت كسررط کشورها كش! کپنک كص رسید كفت گفت كقه گفته كل گل كلاب کتاب كلاتر کلانتر كلاعه كلاغه كلالى کلانی كلشر قشر كلماكاس کلماتی كلماور کلمات كلن! کپنک كم! کمک كمث! کفش كمخورماى کشورهای كن! گشته كند کنند كنه گشته كنهم کنیم كهر قهر كوئامي کوتاهی كوب!د! کوبیدن كوجرلو کوچولو كوست گوشت كوسفندهاى گوسفندهای كوشت گوشت كولسه گوشه كوله گوله كوچ! کوچک كير گیر كيزى چیزی ل! یک ل!ستى شستش ل!م دیپلم ل!نته نهفته ل!نه پینه لئوهرشان شوهرشان لا با لا تا لا! شان لا! پاک لا!ب پای لابخف پایتخت لابه پابه لاد باد لادسان یادشان لار بار لارشا! بارشان لارنينش نازنینش لاره پاره لارو بارو لازار بازار لاس!د باشید لاشتايى ناشتایی لاف!إن ناقلان لالا بال لالالر بالاتر لالاى بالای لالى لباس لالي سالی لالگى سالگی لام نام لان شان لاى پای لبال! لباس لبراى برای لبه بچه لبود نبود لتط فقط لتوار بتوانیم لثت دقت لثر شهر لحه بچه لر بر لر در لر اى برای لراى برای لربالال! پرباباش لرد برد لرد فرد لرركي بزرگی لرستاد! فرستادند لرسد برسد لرطافحه سرطاقچه لركشد برگشتند لرم نرم لرملى فرمان لروخلتد فروختند لروز!ا ر بک روزگار لرولم برویم لز! بزنند لزدي! نزدیک لزركانش بزرگانش لزكص ترکمنی لسربالأ سربالا لسي سعی لش بیشتر لش! سنگ لشان نشان لص نمی لضولي فضولي لفدى بندی لكل! یکیش لكند نکند لكه تكه لكي یکی لكپس یکیش للبال دنبال للطس فلسطین لله پله للوس بنویس للويس بنویس لمات ه نماینده لماله ساله لمام تمام لمان شان لمر نفر لمر پسر لمس! شش لمهر شهر لمهمي بفهمی لمى نمی لمي نمي لنج پنج لنهاتى پنهانی لنهمي نفهمي له به له نه له! یک لها با لهاشند باشند لهثالثر بیانگر لهس بهش لهنر بهتر لهه به لو دو لو نو لوان! ئد توانستند لود بود لود دولت لود نبود لود! بودند لودد بودند لودذ بودند لودذ! بودند لودند بودند لور بعد لور یک لوساله بوسیله لول پول لول! د بنویسد لولشا نوشت لومر شوهر لويا لوبیا لى پی لي بی ليح! بیجک ليدا پیدا ليكر دیگر ليلدى لیلای لينه پینه لپراى برای لپه بچه م! مکتب م!رزابلوسى میرزابنویس م!هرزا میرزا مئال مثال مئمثل مشکل ما مف مکتب ما! اني مامانی مادرشوهرشك مادرشوهرشان مال سال مالم! مناسبت مام تمام مببور مجبور مبررا میرزا مبى می مثمثل مشکل مثمثلف مشکلات مثمكل مشکل محصولما محصول محلى محل مداخط مداخل مداد میدان مدافع منافع مدر! ه مدرسه مدشله مسئله مرد! مردی مررا میرزا مركى مرکبی مرلم مردم مسبد مسجد مستري مشتری مسحد مسجد مسدكد هستند مشتركهما مشتری مشكحت مشکلات مشلزى مشتری مص مه مقدمه معصولأت محصولات معل محل مكف مکتب ملادا مبادا ملتغ! پ منتخب ملل مثل ملين میز مم هم مميبت مصیبت مناسدلأ مناسب ميررابلؤيس میرزابنویس ن ا تا نئسمت نشست نا تا ناسا! تاشان ناهل ناهار نداشلد نداشتند نر تر نرو نیش نست!ليق نستعلیق نص نمی نعدادلروش تعداد فروش نف! نیش نقا! نقاط نكلرده نکرده نلت نپیچند نمصيحت تحصیلات نمم کنیم نهاز نیاز نهراد تهران نو تو نو! توی نوش توش نوشث نوشت نوق فوق نوكله توی نيئ! نیش هاس هاش هاسان هاشان هاشار هاشان هايبى هایی هاپش هایش هح هیچ هحم هم هر شهر هر! هیزی هع هیچ هعت هفت هفنه هفته هقه هفته هلى هاش هما همین همپى همین هونف هونگ هيع هيچ واثع واقع وار! وارث واكلع واقع وثت وقت ور شد ور یک ورارت وزارت وراسث نداشت وزلبر وزیر وصع وضع وقئثلى وقتش ولألقى ولایتی ولأيث ولایت ولت نوبت ولى وقتی وهملن و همین ياد!رى یادگیری يادك!رى یادگیری يادمصرحى یادگیری يارممه یاری يبر یکی يص ا! یخدان يكلي یکی ينبم ببینیم يهن پهن پ در چادر پ! یک پالأئر بالاتر پرسيدذ پرسیدند پرشال!ثلى پرشالش په به پود بود چافپور چاقچور چرپانيس چوپانیش چسم چشم چط ر چهار چولا! چوپان گ!ر کنار گا اس! گذاشتند گابها! ا کتابهای گلد کنند