Dependency Tree

Universal Dependencies - Persian - PerDT

LanguagePersian
ProjectPerDT
Corpus Partdev
AnnotationRasooli, Mohammad Sadegh; Safari, Pegah; Moloodi, Amirsaeid; Nourian, Alireza

Select a sentence

Showing 306 - 405 of 1456 • previousnext

s-306 نقطهٔ عطفی بود که آمریکایی‌ها را ترساند.
s-307 در حالی که خورشید به آنها می‌تابید این آدمک‌های کوچک هم کم‌کم خم شده و به روی زمین سقوط می‌کردند.
s-308 هرچند که قصیده‌هایش غالباً از رویدادهای واقعی بازتابیده‌اند؛ اما مرثیه‌های وصال، نشانهٔ استادی کامل او در این رشته است.
s-309 در کار ادبی و نگارشی نیز ناقد را نمی‌توان پیوسته در پایگاه نقد به گونهٔ متکلم وحده تحمل کرد.
s-310 اینها دارند زحمات شما را به هدر می‌دهند.
s-311 نمایندهٔ ولی فقیه در استان و امامجمعهٔ بوشهر گفت: ایران با محاصرهٔ آمریکا نه تنها محدود نمی‌شود بلکه مسیر توسعه را سریع‌تر می‌پیماید.
s-312 و اگر روی برتابید، (خدا) جای شما را به مردمی غیر از شما خواهد داد که مانند شما نخواهند بود.
s-313 تاریخ پرفراز و نشیب حوزه‌های علمیه را نمی‌توان در اوراق تاریخ مکتوب جست که واقعه‌نگاران، خواسته و ناخواسته، خدمت‌گزار اورنگ‌ها بوده‌اند و با رعایا و مراکز ستیز علیه سلطه‌ها، چهره پرآژنگ داشته‌اند و اگر که گاهی، منصفانه نوشته‌اند و در ترسیم چهره‌ها، کمتر خطا کرده‌اند، باز از لایه‌های زیرین قضایا، روی برتابانده‌اند و یا به خاطر عدم شناخت دقیق انگیزه‌ها و مصالح، بیراهه راه پیموده‌اند.
s-314 لوکا همه را می‌پیچاند.
s-315 رخصتی ده که خود را دریابم و خانهٔ دل را از ملال بپیرایم.
s-316 چاوز به مردم اعلام کرد: اگر شما مایل باشید و این رفراندوم را قبول کنید من تا زمانی که خدا بخواهد و تا آخرین قطرهٔ خون و تا زمانی که استخوان‌هایم بپوسد به ریاست ادامه می‌دهم!
s-317 البته چون از غذاهای آبکی به طور کلی خوشم نمی‌آید دور و برشان اینجا هم نپلکیدم.
s-318 دارد پژمرده می‌شود.
s-319 ایران را پرورانده و ساختم تا پناهگاه آزادگان باشد.
s-320 اگر جز او را بپرستید توسط همانها هلاک خواهید شد.
s-321 ژازه در زمینهٔ نقاشی، بیان خاص و زبان هنری‌اش را که پیش از این قریحی ابداع کرده بود، بازمی‌شناسد، آن را می‌پالاید و در رشد هماهنگ آن می‌کوشد.
s-322 برای شب‌هایی است که در تمام فال‌های حافظ هم خبری از آمدنش نباشد و هزار بار پیراهنش را بوییده‌باشی!
s-323 آنان را به راه و آسمان فرازی می‌بخشایم که پناه روزها و شب‌های تنهایی‌ام هستند.
s-324 یک مرتبه لب از گفتن بست و در خودش فرورفت؛ انگار به سفر دور و درازی فکر کند.
s-325 پدر من روزانه سه قاشق غذاخوری سویا را در آب گرم می‌خیساند و علی‌رغم مزهٔ بد آن را همان طوری به صورت خام مصرف می‌کند.
s-326 از جملهٔ این جنگ‌ها رشادت امیرالمؤمنین است وقتی عمر ابن عبدود را می‌خواباند و بر سینه‌اش می‌نشیند، وقتی دشمن آب دهان پرت می‌کند بلند می‌شود برمی‌گردد؛ خشم خود را فرومی‌خورد و دوباره می‌آید.
s-327 قوم مایا، که از ساکنان آمریکای مرکزی بودند، «چیکل» میجویدند.
s-328 ایرانی‌ها چند روز در هفته استراحت می‌کنند؟
s-329 دو سال پیش دانشگاه را تمام کرد.
s-330 امروز آنها را برای آخرین بار می‌بینم.
s-331 ایرج همکلاسم بود، ایشان دکتر بودند.
s-332 بچه‌ها چند سال داشتند؟
s-333 اما همین که دهانش را باز کرد، تکه پنیر از دهان او به زیر درخت افتاد.
s-334 وقتی که غذا حاضر می‌شد ما صحبت می‌کردیم.
s-335 حسین در هجده سالگی طبیب ماهر و مشهوری شد که به معالجهٔ بیماران می‌پرداخت.
s-336 آرامگاه وی در شهر همدان است.
s-337 یکی از برادران یوسف اظهار داشت که اگر ناچار سوءقصدی دارید البته باید از کشتن وی صرف نظر کنید ولی او را به چاهی درافکنید تا کاروانی او را برگیرد (و با خود به دیار دور برد).
s-338 نوع خاص حکومت دموکراتیک، خیلی چیزها را خراب می‌کند، تعهد به تعهدات دولت می‌انبازد و تعهد از تعهدات جامعه برمی‌دارد بدون آن که دولت بتواند سطح پیچیدگی خود را با سطح پیچیدگی جامعه متناسب سازد.
s-339 پیاده می‌شود می‌آید سراغم.
s-340 «گیس عروس» را به خانهٔ بخت خواهم فرستاد.
s-341 و من در حسرت نسیم باد را نیز گذر خواهم کرد.
s-342 با تمام وجود فریاد برمی‌آورم که خیالی دست‌نیافتنی است و کاری ناشدنی.
s-343 در صورت استمرار این شیوه‌ها، یقیناً قسمت اعظمی از انتظارات جامعه برآورده خواهد شد.
s-344 آن قدر آکنده‌ام اکنون از حسی تلخ، که چشم بستم و آن را در ادامهٔ این چند خط منتشر کردم.
s-345 و با مزاح‌های شیرین خود، دوستانش را می‌خندانید.
s-346 اجرم با چشمان تو که عالمی را می‌خندانم!
s-347 آیا ممکن است پشت صندلی‌ام را بخوابانم؟
s-348 حتی غزل گلوی خودش را دریده است.
s-349 پردهٔ کعبه را دزدیده باشم اگر تو پیامبر خدا باشی!
s-350 نیروهای نظامی اسرائیلی 280 فلسطینی از جمله 43 کودک و سه زن را در ماه نوامبر در سرزمین‌های اشغال‌شدهٔ فلسطینی ربوده‌اند.
s-351 دورهٔ لیسانس و فوق لیسانس را در دانشگاه تهران به پایان رسانیدم و دکترای خود را در سال 1375 در رشتهٔ روان‌شناسی بالینی از دانشگاه نیوساوت‌ولز در شهر سیدنی دریافت کردم.
s-352 شما با آن همه اکسیژن که در اختیار داشته‌اید چه کردید جز از نفس افتادن؟
s-353 کلاغ‌ها را می‌شمردم تا بیاید.
s-354 دل نان را می‌شکافتم.
s-355 من همان کسی هستم که بر تو شوریدم.
s-356 «سیمور هافمن»، روی سن «اتللو» را می‌فریبد.
s-357 همیشه غلامحسین ساعدی را می‌ستودم.
s-358 ایشان همچنین شعرهایی نوشته و بنا بر آن احساسات، نغمه‌هایی سراییده است.
s-359 هی می‌سابید و می‌سابید.
s-360 به یقین آنها را هنگام نوشتن عمیق‌تر زیسته‌ام.
s-361 3 گاو در مدت 2 هفته علف‌های 2 چمنزار و هر آن چه را در این مدت می‌روید می‌چرند.
s-362 در صورت اطمینان به فاسد بودن کنسروها، آنها را جوشانده سپس دور بریزید چرا که رها کردن کنسرو آلوده در سطح زباله و یا طبیعت، موجب انتقال باکتری کلستریدیوم می‌شود.
s-363 ایشان در این زمینه میجوشیدند و فقه در وجود این عالم عارف موج می‌خورد.
s-364 از دهانش مشعل‌ها بیرون می‌آید و شعله‌های آتش برمیجهد.
s-365 فرشته گهواره را میجنباند تا کودک آرام گیرد.
s-366 در معبر قتل‌عام، شمع‌های خاطره افروخته خواهد شد.
s-367 ستاره‌ها دانه‌دانه فرومی‌چکیدند!
s-368 2 برادر کیف 50 مشتری بانک را قاپیده‌اند.
s-369 جهان چه بی‌دریغ می‌فرسود.
s-370 در بزمم نقل بلور می‌فشانید.
s-371 موهای تو در آفتاب مثل مس می‌گداخت.
s-372 همه کف خیابان نشسته‌ایم.
s-373 دسته اما از جا جم نمی‌خورد و آقا وقتی می‌بیند همه یاد گرفته‌اند، می‌نشیند و به عباس می‌گوید: «چرا دسته حرکت نمی‌کند؟».
s-374 همه جا همین است.
s-375 من که کنار بچه‌ها هستم می‌شنوم که آنها هم جیغ می‌زنند: «نهضت ما حسینی، لهبل ما خمینی».
s-376 می‌گویند سر پشت‌بام‌ها مسلسل‌چی‌ها کمین کرده‌اند.
s-377 چه مهربان و مادرانه می‌لیسید ببر صورت بچه‌هایش را بعد از دریدن بچه‌خرگوش.
s-378 هر گاه تشنه شدید آن چنان آب بیاشامید که گویی آب را می‌مکید.
s-379 از پشت سر هم نوشتن جملات بپرهیزید.
s-380 یعنی بر یقین گذشته اتکا می‌کنید، نه بر شک حاضر.
s-381 کلیهٔ پروازکنندگان (اعم از جاندار و یا ساختهٔ دست بشر)، چتر نجات یا موشک‌ها و یا هواپیماهای جت عمودپرواز که تصمیم به فرود دارند همواره از اصابت و برخورد شدید با زمین، در حین فرود، اجتناب می‌ورزند.
s-382 باید هیاهو کنید، باید بریزید وسط مجلس، به هم باید بپرید که نگذرد این مطلب.
s-383 باشگاه پرسپولیس برای جذب عماد رضا، مهاجم عراقی باشگاه الزمالک مصر به طور رسمی با این باشگاه مکاتبه کرد.
s-384 عرفای ادیان دیگر مکاشفه می‌کنند که در تعالیم اسلام هم هست.
s-385 همان طور که ملاحظه می‌کنید در این آرتیکل یک حساب بدهکار و دو حساب بستانکار شده است.
s-386 قارچ سمی یک فریاد است: تا کجا می‌شود با این مرداب مماشات کرد؟
s-387 وزیر بهداشت گفت این وزارت‌خانه از تولید و عرضه گندم‌هایی که آرسنیک و یا سایر فلزات موجود در آنها بالاتر از حد استاندارد باشد، ممانعت می‌کند.
s-388 من رؤیای نوجوانی‌ام را دریافتم و همیشه در همان جهت استقامت کردم.
s-389 به گزارش سرویس ویژهٔ مهر روزنامه‌های کشور در صفحات خود به برخی اخبار، مصاحبه‌ها و مطالب ویژه‌ای اشاره کرده‌اند که مرور آنها می‌تواند برای مخاطبان جذابیت داشته باشد.
s-390 بهتر است از نان‌های سبوس‌دار مانند سنگک یا نان‌هایی که خمیر آنها به طور طبیعی ورآمده است، استفاده شود.
s-391 همین که چشم را از مادیات فرومی‌بندیم یعنی ایمان داریم.
s-392 بر گوشه‌های چشم من اشک‌ها خشکیده است.
s-393 دنیای غیرمسلمان علیه جنایت اسرائیل نسبت به مسلمانان لبنان خروشیده است.
s-394 جالب اینجاست که در همیشهٔ تاریخ همینان پرچم‌دار آزادی بوده‌اند و در ابتدای صف دین‌داری دم جنبانده‌اند، دیگران را به استبداد متهم کرده‌اند و عدالت خواسته‌اند.
s-395 در آسمان حیاط خانه، شش هلال ماه می‌درخشیدند.
s-396 بتواند حداقل به من ثابت کند جنگیده است نه برای درصد جانبازی بلکه برای درصدی از محبت خدا و خاک بهشت.
s-397 اثر ادبی داستان یا رمان وقتی پدید می‌آید که نویسنده‌اش قادر باشد جهانی را بیافریند و بپذیراند.
s-398 از دیدگاه اینان، با تغییر نام کشور از 'افغانستان' به 'خراسان'، تمام بدبختی‌ها رخت برمی‌بندند.
s-399 قرقیزستان درخواست خود مبنی بر اعزام نیروهای پاسدار صلح جهت حل مناقشه در جنوب کشور را بازخواند.
s-400 آدمیت مهم‌ترین و دهشت‌بارترین حفره از روحیات و خصوصیات ملی ما را به دقت دیده و بازجسته بود و همهٔ عمر به ترمیم و بازسازی و درمان آن کوشید.
s-401 توان دفاعی ایران پایه‌های استکبار را لرزانده است.
s-402 درهای آسمان را گشوده‌اند.
s-403 همان [خدایی] که زمین را برای شما فرشی [گسترده] و آسمان را بنایی [افراشته] قرار داد و از آسمان آبی فروآورد.
s-404 او را به پایین فروافکندم.
s-405 اشک خونین سحر بر روی گل غلتیده بود.

Text viewDownload CoNNL-U